آخرین ارسالی های انجمن

انتخاب بهترین کتابهای رمان و داستان ایرانی کار چندان راحتی نیست. چرا که هر کسی سلیقه کتابخوانی منحصر به فردی دارد. بارها شده رمانی علی رغم اینکه تحسین منتقدین بسیاری را برانگیخته، برای خیلیها جذاب نباشد. در این یادداشت سعی کردیم مجموعه ای از رمان های ایرانی پرفروش و محبوب را معرفی کنیم. البته باید بگوییم این لیست به مرور در حال به روز رسانی است و بعضی از رمان های جدیدی که رکورد فروش خاصی داشتند، هم در این لیست پیدا میشوند. پیشنهاد میکنیم این لیست را تا انتها بخوانید و با رمان های ایرانی پرفروش و محبوب طاقچه آشنا شوید.

پیش از اینکه ادامه یادداشت را بخوانید، پیشنهاد میکنیم اپلیکیشن طاقچه را نصب کنید و با کد تخفیف salam اولین کتابتان را با ۵۰ درصد تخفیف از روی طاقچه بردارید.
یوزپلنگانی که با من دویدهاند

بیژن نجدی در این کتاب ۱۰ داستان کوتاه درباره مرگ نوشته است. داستانهایی که هر کدام با احساسی لطیف و کلماتی شعرگونه نوشته شداند و هر خواننده و البته شنوندهای را به وادی خیال میکشاند.
این ۱۰ داستان کوتاه مجزا و در عین حال در هم تنیدهاند. علاوه بر این در این کتاب بیژن نجدی با جملاتش به اشیا بیجان جان بخشیده و آنها را به عنصری پویا در داستانهایش تبدیل کرده است. این کتاب را پیام دهکردی با صدای شیرینش خوانده است. پویام دهکردی که با خوانش کتاب صوتی یک عاشقانه آرام ثابت کرده که در انتقال حس و حال شاعرانه داستانها استاد است، این کتاب را هم با همان کیفیت و شور خوانده است.
پیشنهاد میکنیم نگاهی به یادداشت «مروری بر زندگی و آثار سیمین بهبهانی» هم داشته باشید.
یک عاشقانهی آرام

یک عاشقانهی آرام نادر ابراهیمی با آن نثر شاعرانهاش در همهی کتابفروشیها جایی در میان رمان های پرفروش ایرانی داشته است. داستان گیلهمردی مبارز و سیاسی که عاشق عسل، دختری آذری میشود. آنها با همهی مشکلات سعی میکنند در لحظه لحظهی با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان دچار روزمرگی شود. همانجا که میگوید: مگذار عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود! هر سهشنبه به دیدار کودکهای بیمار میروند و اینگونه به قول خود، از بطالت رها میشوند. این کتاب پر از جملات و تعبیرات زیبایی است که مدام میخواهیم زیرشان خط بکشیم یا روی برگهی جداگانه بنویسیم و بهخاطر بسپاریم:
«ترک عشق کنیم، بهتر از آن است که عشق را به یک مُشت یاد بیرنگ و بو تبدیل کنیم؛ یادهای بیصدایی که صدا را در ذهنِ فرسودهی خویش ـو نه در روحـ به آن میافزاییم تا ریاکارانه باور کنیم که هنوز، فریادهای دوست داشتن را میشنویم.»
قسمتی از مصاحبه روزنامه همشهری با همسر نادر ابراهیمی را در ویدیو زیر مشاهده میکنید. این ویدیو در خانه موزه نادر ابراهیمی تهیه شده است.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «با دنیل استیل ایرانی آشنا شوید!» را هم بخوانید.
سمفونی مردگان

سمفونی مردگان عباس معروفی در سی سالگی انتشارش همچنان پرفروش و پرطرفدار در میان رمان های ایرانی است. خیلیها با آیدین اورخانی زندگی کردند و دردهایش را کشیدند. شاید بزرگترین پرسشی که بر جای گذاشته، این باشد: «کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانهاش درآوردهایم، به قتلگاهش بردهایم و با این همه او را جستهایم و تنها و تنها در ذهن او زنده ماندهایم. کدام یک از ما؟»
داستان درشهر اردبیل و بین سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ شمسی میگذرد. جابر اورخانی مغازهای در دالان کاروانسرای آجیلفروشها و خانهای بزرگ در شمال سرداب داشته است. او و زنش در پی سالها رنج و اندوه مردهاند، آیدا خواهر دو قلوی آیدین، خودش را آتش زده است، اورهان، کوچکترین فرزند خانواده، برادر بزرگترش یوسف را کشته است، و آرزوی وسواس گونهاش این است که آیدین را هم بکشد
سمفونی مردگان داستان آخرین بیست و چهار ساعت زندگی اورهان است. اورهان در یک بعد از ظهر، درِ حجرهاش را میبندد، کارگران را به خانه میفرستد و بهطرف شورآبی راه میافتد تا آیدین را پیدا کند و بکشد.
سمفونی مردگان، برندهی جایزهی انتشارات ادبیـفلسفی سورکامب در سال ۲۰۰۱ شد، در سال ۲۰۰۷، در میان صد رمان برجستهی سال بریتانیا قرار گرفت و به زبانهای آلمانی، انگلیسی، عربی، ترکی و… ترجمه شد.
پیشنهاد میکنیم ویدیو زیر که بخشی از گفتگوی عباس معروفی دربارهی کتاب سمفونی مردگان است، ببینید. این ویدیو را شبکهی بی بی سی تهیه کرده است و در این لینک میتوانید نسخهی کامل آن را مشاهده کنید.
مجموعهی آبنباتها با آن آبنبات هلدار شیرینش

اولین رمان از رمان های ایرانی پرفروش طاقچه، کتاب آبنبات هلدار است. «آبنبات هلدار» داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لبها مینشاند و علامت سوالهای زیادی را در ذهن ایجاد میکند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانوادهی پنجنفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خندهدار و حیرتآوری است که او آنها را ایجاد میکند. انجامدادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجوییهایی تبدیل میشود که کمتر از هفتخان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی.
برادرِ محسن، محمد، خانواده را راضی میکند تا به جبهه برود. او در یکی از عملیاتها به اسارت گرفته میشود و اگرچه حضور فیزیکی در داستان ندارد، اما محور اصلی داستان است. با شرایط پیشآمده و اسارت محمد، محسن تلاش میکند دیگر آن بچهی شرور و مردمآزار نباشد. با امضای قطعنامه و پایان جنگ، محمد برمیگردد و…
مهرداد صدقی متولد ۱۳۶۵ در بجنورد است. او تاکنون نُه اثر طنز به نامهای: نقطه ته خط، آبنبات هلدار، آبنبات دارچینی، آبنبات پستهای، مغز نوشتههای یک جنین، مغز نوشتههای یک نوزاد، میرزا روبات، رقص با گربهها و تعلیمات غیراجتماعی را منتشر کرده است. «آبنبات دارچینی» و «آبنبات پستهای» جلدهای بعدی کتاب «آبنبات هلدار» محسوب میشوند. محسن درگیر ماجراهای پیشبینی نشدهای میشود که ناخواسته بر روی زندگی خود و اطرافیانش تأثیر میگذارد.
چشمهایش

«چشمهایش» روایت یک عشق نافرجام از سالهای مبارزه است. استاد ماکان، نقاش بزرگ و مبارزی سیاسی، در تبعید از دنیا میرود. کسی که تصویرِ «آقا رجب» نوکرش را بارها کشید ولی «رجال» را به روی پرده نیاورد. آقای ناظم، یکی از دوستداران استاد ماکان، به دنبال راز مرگ استاد است. رازی که در یکی از تابلوهاست؛ تابلوی چشمهایش. آقا رجب، نوکرِ استاد ماکان به ناظم مدرسه ماجرای این نقاشی و آن زن را بازگو میکند و ناظم به دنبالِ آن زن و داستانِ این نقاشی میگردد. آقای ناظم سعی میکند با پیدا کردن آن زنِ به تصویر کشیده شده در تابلو، به راز مرگِ مشکوک دست پیدا کند.
پاییز فصل آخر سال است

«پاییز فصل آخر سال است» نخستین رمان نسیم مرعشی و برگزیدهی جایزهی جلال آل احمد روایت زندگی سه دختر جوان به نامهای شبانه، روجا و لیلا است. کتاب دو بخش دارد با عنوانهای «تابستان» و «پاییز» که هر کدام از این دو بخش نیز سه فصل دارد. هر فصل از نگاه یکی از این سه دختر ـکه هر کدام به افقهای فرهنگی و طبقههای اقتصادی متفاوت تعلق دارندـ روایت میشود.
یکی از این دخترها از رشت آمده، یکی از اهواز و یکی هم اهل تهران است. هیچ شخصیتی قهرمان نیست، همه خاکستری هستند، همه خودشان هستند، انسانهایی عادی و از دلِ جامعه که قلبشان متعلق به گذشته است و ذهنشان در پیِ آینده. هر سه زن به کانون فیلم میروند، فیلمهای مشابه میبینند، هنرمندان محبوبشان یکی است، موسیقیای که گوش میدهند یکی است و هر سه میل دارند جور دیگری باشند. هر سه احساس میکنند جهان دیروزشان کوچک است و باید به تغییر دادن جهانشان اقدام کنند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «نگاهی به زندگی و آثار هوشنگ گلشیری» را هم بخوانید.
خونخورده

مهدی یزدانی خرم، روزنامهنگار و نویسندهی معروف و محبوب این روزهاست. او در آخرین کتابش «خونخورده» از زندگی پنج برادر در سالهای دههی شصت میگوید؛ برادرانِ سوخته، برادرانی که گم شدهاند و سرنوشتی عجیب برایشان رقم خورده است.
منصور عکاس است و سودای شهرتی جهانی دارد، ناصر باستانشناس است، طاهر کودکی بیگناه در موشکباران تهران است، مسعود از نیروهای شهید چمران بوده و محمود عاشق دختری تودهای شده و مارکسیست میشود. نقطهی کانونی، محسنِ مفتاح، دانشجوی ادبیات عرب است که با قرآن خواندن بر قبر مردهها روزگار میگذراند و دو روح سرگردان که از بالا ناظر هستند؛ اینطور قبر به قبر روایت داستان جلو میرود و خواننده را از بیروت تا آبادان و اصفهان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محلهی نارمک تهران حرکت میدهد.
یزدانیخرم پیشتر رمانهای «به گزارش ادارهی هواشناسی فردا این خورشید لعنتی…»، «من منچستریونایتد را دوست دارم» و «سرخِ سفید» را نوشته است که جوایزی را نصیب او کردهاند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت « گشتی در آثار مهدی یزدانی خرم ، نویسندهای روشنفکر با موهای بلند و شلوارِ جین» را هم بخوانید.
![]()
اسفار کاتبان

برندهی جایزهی مهرگان ادب در سال ۱۳۷۹ از جمله رمان های ایرانی پرفروش طاقچه در این سالها بوده است. ابوتراب خسروی شش سال از عمر خود را صرف نوشتن این کتاب کرده است. در این کتاب، روایت خطی وجود ندارد. «اسفار کاتبان»، ترکیبی از خردهروایتهایی است که بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر زمانی درهم تنیده شدهاند. روایتها هیچگاه کامل نمیشوند. روایت هر بار با روایت پیشین اختلاف دارد و خط روایت نیز هیچگاه بسته نمیشود. این شیوه بسیار شبیه به شیوهی روایت داستانهای قرآنی است؛ در متن قرآن ابتدا در روایت نخست با کلیت داستان و نکات کلیدی آن مواج میشویم، در سورههای دیگری که داستان در آنها پی گرفته میشود، با نگاه دقیقتری از قبل، جزئیات ماجرا پرداخته شده است.
اسفار کاتبان نیز اینگونه است۱ . رمان، روایت دختری یهودی بهنام اقلیما و پسری مسلمان بهنام سعید را پی میگیرد که برای یک تحقیق مشترک با هم همکاری میکنند؛ تحقیقی با عنوان: «نقش قداست در بنیان جوامع: با بررسی نمونههای تاریخی» تحقیقشان به دوستی و سرانجام عشق میان آن دو میرسد. نزدیکان اقلیما که خود را محافظان دین یهود و خون جاری در امّت آن میدانند، این ارتباط را خطری برای دین خود میدانند و هر دو را مجبور به جدایی میکنند…
سال بلوا

داستان، اواخرِ سلطنت رضا شاه، بین وقایع شهریورِ هزار و سیصد و بیست، در هفت شب در شهر پُر تَنِش سنگسر اتفاق میافتد. راویِ شبهای زوج، دانای کل (نویسنده) و راوی شبهای فرد، «نوشآفرین» است؛ دخترِ سرهنگ نیلوفری، دختری که از زورگوییها، از سختیها و از نگاههای هیزِ مردان در امان نیست و مدام باید مراقب باشد که مبادا مردی را تحریک کند. خانوادهی سرهنگ نیلوفری در شیراز زندگی میکردند، آنها به امید ارتقاء شغل و انتقال به تهران، داراییشان را میفروشند و به سنگسر میروند.
یاغیها در کوههای سنگسر پنهان شدهاند و امنیت جان و مال مردم را تهدید میکنند، «ملکومِ»آلمانی قصد دارد یک پل بزرگ از کوه «پیغمبران» به «کافرقلعه» بزند. «رزمآرا» قبلهنمای جدیدی ساخته و خانه به خانه میگردد و مردم را در دین خود به شک میاندازد. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود. از غُصه کور میشود و بعد از دو سال در پی رنج و اندوه میمیرد. نوشا نیز به جای آنکه همسر ولیعهد و ملکهی ایران شود، به ناچار همسر دکتر معصوم میشود. نوشا دلسپردهی عشق کوزهگری غریب بهنام حسینا است، تمام وجودش را تقدیم او میکند و ازدواجش نتیجهی شومی دارد.
سروان «خسروی» جانشین سرهنگ نیلوفری و فرماندار نظامی شهر، تصمیم میگیرد برای خواباندن آشوب، چوبهی داری برپا کند. همه مخالفند، معلمها به رهبری حسینا اعتراض میکنند. سروان در پاسخ به اعتراض، کتابخانهی شهر را به آتش میکشد. دکتر معصوم تا زمانیکه پِی به راز نوشا نبرده، مخالف «دار» است اما بعد از آن، تلاش میکند طناب دار را بر گردن حسینا بیندازد.
رویای نیمهشب

رویای نیمهشب یک اثر عاشقانه با زمینهای مذهبی و دومین رمان از مجموعه رمان های ایرانی پرفروش است. داستان دلدادگی جوانی پاکسیرت از اهل سنت به دختری شیعه مذهب که در راه وصال با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه میشود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را برعهده دارد. ابونعیمِ زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوستِ پدربزرگِ هاشم است که دختری بهنام ریحانه دارد. هاشم عاشق ریحانه میشود و این موضوع پیشبرندهی داستان است. او میداند به خاطر شکافی که مذهب بین او و معشوقهاش به وجود آورده، هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد، به همین خاطر جرأت ابراز عشق خود را ندارد.
حاکم حله سعی میکند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت در بین طوائف سنی و شیعه نسبت به یکدیگر، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلیترین اتفاق داستان برای ابو راجح حمامی رخ میدهد؛ اتفاقی که باعث دگر گونی اعتقادی در حله میشود
معلم پیانو

«معلم پیانو» نوشتهی چیستا یثربی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است. کتاب معلم پیانو توسط نشر کولهپشتی منتشر شده و از جمله رمان های ایرانی پرفروش است.
شخصیت اصلی داستان، مرجان مفتخر، در گذشته نقاش زن مشهوری بوده است. پس از جدایی از همسرش، سرپرستی از تنها فرزند خود (کیمیا) را به عهده میگیرد و برای فراهم کردن محیطی آرام و دوستانه با دختر خود تلاش میکند. او نسبت به حرفهاش (نقاشی) احساس تنفر پیدا کرده و آن را کنار میگذارد.
دخترش از طریق اینترنت با شایان که معلم پیانو است، مکاتبه دارد. مادر از این رابطه با خبر میشود، پس از آشنایی با شایان، به او پیشنهاد میدهد تا برای تدریس پیانو در خانهشان حضور یابد.
در جریان این آشنایی، اتفاقاتی رخ میدهد که گذشتهی فراموششدهی مرجان مفتخر را به یادش میآورد.
آذرگان (سرگذشت آب و آتش)

رمانی عاشقانه که در دل تاریخ و حوادث آن روایت میشود. حوادثی که به نقل از منابع تاریخی به تصویر کشیده شدهاند.
داستان در اوایل قرن ششم میلادی روایت میشود و محل وقایع سرزمین ارمنستان از قلمرو شاهان ساسانی است. دایانا، تنها بازماندهی خاندان مرزبان ارمنستان که از تیسفون به وطنش بازگشته، به اجبار باید با پسر عموی کوچکش هوان عروسی کند. اما دایانا عاشق شاهزادهی ایرانی، پوریا است و آرزو میکند پوریا شاه ایران شود و او را برگرداند.
روز و شب یوسف

روز و شب یوسف پر شده از تصور یک سایه که مدام در کوچهها دنبالش راه میافتد. او سنگینی سایهی شخصی بزرگ و تنومند را روی شانههایش حس میکند ولی نمیتواند چهرهی این سایه را تشخیص دهد. یوسف ترسِ روبهرو شدن با این سایهی موهوم را دارد و از مواجه شدن با آن فرار میکند. محمود دولتآبادی آن سایه را اینگونه از زبان یوسف توصیف میکند:
«یوسف هنوز صورت او را ندیده بود، پس چه میدانست؟ فقط میتوانست تصور کند. میتوانست تصور کند از لولههای بینیاش موهای زبر و درازی بیرون زده است. موهای کهنه، سیاه سفید. پشت لبش باید پهن باشد. سبیلش باید باریک باشد. یا اینکه زیر سوراخهای بینیاش جمع و چسبیده باشد. روی سبیل از بخار بینی و دود سیگار باید زرد شده باشد. پیشانیاش حتما تنگ و باریکاند و چشمهایش پر سفیدی و برجسته. گوشهی چشمها نمناک و مویرگها سرخ و ترسآور. چانهاش لابد کوتاه و تو رفته است. طوری که غبغبش با چانه و لبها یکی شدهاند. یک کلاه دستچین و چرک مرده هم باید سرش باشد. کلاهی که انگار شسته نشده، دندان هایش لابد زرد و کرم خورده هستند، دندانهایش بزرگند. چهارتای جلوش باید خیلی بزرگ باشند. انگار از هر کدامشان یک تکه شکمبه آویزان است.»
شام مهتاب

پریسا حقوقی نویسندهی جوان معاصر است که این روزها مخاطبان و خوانندگان زیادی دارد. شام مهتاب، رمان ایرانی پرفروش طاقچه ، داستان دختر جوانی بهنام مهتاب است که به دلیل کمبودی در زندگیاش عاشق میشود. در بخشی از کتاب میخوانیم:
«حس عجیبی داشتم. وقتی به یاد آقای مختاری میافتادم و چهرهی گندمگون با سبیل و موهای جوگندمی که کمی جلو آنها ریخته بود درنظرم مجسم میشد، ضربان قلبم به شماره میافتاد. نمیفهمیدم چرا این حال به من دست میداد. در حین اینکه تلاش میکردم به او فکر نکنم، یاد او به من آرامش میداد.
آن شب تا صبح خواب و بیدار بودم. صبح به محض باز شدن چشمانم چهرهی او در نظرم آمد و با خودم گفتم: خیلی مرد دوست داشتنیه. دوستش دارم. آره این حس از دوست داشتن مییاد. من این مرد را دوست دارم. مثل یک پدر… مثل یک پدر؟… نمیدانم.»
چایت را من شیرین میکنم

بعضی از کتابها با اسمشان خواننده را به اشتباه میاندازند؛ «چایت را من شیرین میکنم» از این نوع کتابهاست. موضوع آن اصلاً شیرین نیست. از جمله رمان های ایرانی پرفروش طاقچه به قلم زهرا بلنددوست، رمانی است که به موضوع داعش پرداخته. جستوجوی تلخ و دلهرهآور “سارا” برای یافتن برادرش “دانیال” که وارد گروه داعش شده است.
سارا هیچ وقت ایران را ندیده و با پدر و مادر و برادرش در آلمان زندگی میکند. او چای نوشیدن را تنها رسم مسلمانان میداند. در آلمان مردم به چای عادت ندارند و بیشتر قهوه مینوشند. سارا از بوی چای متنفر است. تمام عربها و هندیها و ایرانیهایی که در آلمان زندگی میکنند خانههایشان بوی چای میدهد. «چایت را من شیرین میکنم!» نگاهی تازه به دنیای بیروح “انسان گرایی” و “تعصبهای مذهبی” است.
هیچ هیچ شدن

«هیچ هیچ شدن» رمانی عاشقانهـاجتماعی در دستهی کتابهای دفاع مقدس و از رمان های ایرانی پرفروش است. راوی داستان اول شخص است و نویسنده به روابط میان اعضای خانواده، عادات و رفتارهای آنها از جنبههای گوناگون پرداخته است. خدیجه قاسمی متولد ۱۳۴۰ در روستایی از جنوب خراسان است. او فارغالتحصیل رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی است. «مسافران مه»، «بیپایان»، «جادهی نمناک» و « خانههای دوش به دوش» از دیگر آثار اوست.
شوهر آهو خانم

«پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد وآن شور که در دل بنهادم به در افتاد»
این رمان در سال ۱۳۴۰ با هزینهی شخصی علیمحمد افغانی برای بار اول چاپ شد؛ در همان سال بهعنوان کتاب سال شناخته شد و تا کنون از پرفروش و پرخوانندهترین رمان های ایرانی بوده است.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد. آهوخانم زنی زحمتکش، بردبار و بزرگوار است. آدمها و ماجراها پیرامون آهوخانم شکل میگیرند و او آنچنان بر تمامی داستان تأثیر میگذارد که حتی در صحنههایی که حضور ندارد، وجودش محسوس است. شوهرش، سید میران سرابی، نانوا و رئیس صنف نانوایان کرمانشاه، پشت ترازوی مغازهاش نشسته است که زن زیبارویی وارد میشود. زنی بهنام هما که پس از چهار سال زندگی به دلیل ستمهای شوهرش، مهرش را حلال و جانش را آزاد کرده است.
هما میگوید سه ماه است که به خانهی مطربی بهنام حسین خان ضربی پناه برده. میران که مرد متدینی است تصمیم میگیرد هما را به عقد شاگردش درآورد. به بهانهی اینکه از طرف شوهر هما و برای بازگرداندنش به خانه آمده است پیش حسین خان میرود. صحنهای را میبیند که حسین خان میزند و هما هنرمندانه میرقصد؛ از آمدنش پشیمان میشود و میرود ولی نمیتواند هما و زیباییش را فراموش کند.
روی ماه خداوند را ببوس

«روی ماه خداوند را ببوس» نوشتهی «مصطفی مستور» نویسندهی پرطرفدار معاصر و از رمان های ایرانی پرفروش است. داستان ِ زندگی مردی که دربارهی خودش و خدایی که تا چندی قبل میشناخته دچار شک و تردید میشود. شک به وجود خدا در دل هر انسانی مینشیند. مستور در «روی ماه خداوند را ببوس» این دغدغه را با توصیف لایههای شخصیت اصلی داستانش به خوبی به تصویر میکشد. یونس، دانشجوی مقطع دکتری جامعهشناسی است. او در حال تحقیق و جستجوی دلیل جامعهشناختی خودکشی یک استاد برجستهی فیزیک است. مبهم بودن موضوع خودکشی و طولانی شدن تحقیقاتش بیشتر به تردیدهای او در مورد حضور خدا دامن میزند. از طرفی نامزدش، سایه نامی، دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات است و او هم در تکاپوی تنظیم پایاننامهی خود با موضوع مکالمهی خداوند با حضرت موسی است.
در ادامه، شخصیتهای دیگر بهعنوان دوست، همکلاسی و… یکییکی وارد میشوند که هرکدام به نوعی با این تردیدها روبهرو هستند. نویسنده بهخوبی توانسته فضایی پرسشگونه و مبهم را در روایت داستان ایجاد کرده و به مخاطب منتقل کند.
بنبست

دیگر رمان از رمان های ایرانی پرفروش بن بست است. داستانِ جوانی به نام سیرنگ است که در روستای “چشمهکبود” در کرمانشاه آغاز میشود و ادامه مییابد. سیرنگ به نوعی نماد قشر کارگر و زحمتکش جامعه است و از آلودگی و پلیدیهای زندگی شهری فاصله دارد اما حوادث مختلف بهگونهای برایش رقم میخورد که وارد مسیر متفاوتی میشود. حوادثی که البته خودش در آنها نقش کمی نداشته است. ظلم کارفرما، کارِ او را به یاغیگری میکشاند و سپس پایش به مبارزهی اجتماعی باز میشود:
منصور یاقوتی از نویسندگان قدیمی کرمانشاه و از همنسلان علیاشرف درویشیان است. عباس معروفی در مجلهی گردون به دلیل جملاتِ کوتاه، ادبیات قائم به ذات و به دور از تقلیدِ یاقوتی، او را «چخوف ایران» نامید. یاقوتی همچنین به سبب توصیف فضاهای روستایی و زندگی دهقانان و فرودستان و نیز ارائهی تصویری واقعگرایانه و انتقادی از جامعهی روستایی کردستان ایران، جایگاه مهمی در ادبیات روستایی و همچنین ادبیات اقلیمی منطقهی کردستان ایران دارد.
بوفکور

«در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا میخورد و میتراشد»
شاید به جرأت بتوان گفت آشناترین عبارت تاریخ ادبیات معاصر همین جملهی آغازین «بوفکور» اثر صادق هدایت است. راوی ـکه نقاش روی قلمدان استـ در حالتی میان وهم و رؤیا، از سوراخ رف پستوی خانهاش، منظرهی نقاشیهایش را میبیند. دختری در لباس سیاه که شاخهای گل نیلوفر آبی را به پیرمردی هدیه میدهد. پیرمرد چمباتمه زده و زیر درخت سروی نشسته؛ میان او و دختر جوی آبی فاصله انداخته است. راوی از همان روز شیفتهی چشمان جادویی آن دختر میشود و در روشنایی نور، یک لحظه همهی بدبختیهای زندگیاش را میبیند. از آن روز، دو ماه و چهارده روز را به امید یافتن آن زن اثیری در اطراف خانهاش جستوجو میکند تا اینکه او را جلو درِ خانهاش مییابد…
داستان شامل دو بخش است. روایت اول، روایت راوی و زن اثیری، در تهران حدود ۱۳۰۰ اتفاق میافتد و روایت دوم راوی و لکاته، در شهر ری پیش از مغول میگذرد. روایاتی ساخته و پرداختهی ذهن بیمار راوی که بین مرز واقعیت و خیال در نوسان است و مدام درهم میآمیزد.
«بوف کور» تاکنون به زبانهای گوناگونی از جمله فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، سوئدی، اسپانیایی، عبری، چکی، مجارستانی، ترکی و ارمنی ترجمه شده است.
آن مادیانِ سرخیال

آن مادیان سرخ از دیگر رمان های ایرانی پرفروش است. این داستان از مجموعه کتابهای محمود دولتآبادی است که با نام «کارنامه سپنج» شناخته میشود. «کارنامه سپنج» در فاصله پانزده سال (از دهه ۴۰ تا نیمه دهه ۵۰) نوشته شده و طی سالهای گذشته توسط ناشران مختلف به چاپهای مکرر رسیده است. رمان تاریخی و کوتاه «آن مادیان سُرخیال» اثر محمود دولتآبادی، بُرشی از زندگی امرؤالقیس، شاعر عاشقانهسرای دوران جاهلی و شرح ماجرای یک خونخواهی قبیلهای ـ عاطفی است. محمود دولت آبادی در قالب این رمان، یک شِبه افسانه تاریخی را با دنیای امروز پیوند داده است.

برچسب ها معرفیمعرفی بهترینمعرفی بهترین رمانرمانداستانرمان و داستان های ایرانیرمان و داستان
ارسال نظر
ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید:

نظرات ارسال شده